تجربیات رنگی من

my colory experiments

تجربیات رنگی من

my colory experiments

داستانهای راز در حوزه ی مالی


به نام او

سلام. وقت به خیر دوستان. داستانهای واقعی راز به صورت موضوعی در سایت طبقه بندی شده اند. اولین داستانها را از حوزه ی مورد علاقه ی خودم که امور مالی است انتخاب کردم. امیدوارم جالب باشه و خوشتون بیاد.

 


Finances  ·  Submitted by: Suzanne      ·  Date Posted: Jan 8, 2016

Lottery Winner! 

 Suzanne  Mother and wife who needed some extra money

I have been struggling over the last few years with trying to remain positive in the face of some negative events. I had to leave a job I loved after giving birth to my second child because of schedule conflicts. My husband was working a job that he hated that barely covered our monthly expenses. Then I watched The Secret and began reading the books.

I started to visualize my life the way I wanted it to be and I started practicing gratitude, both for the things I already had and the things I knew were coming. I made lists of places I wanted to visit and people I wanted to help. I bought a lottery ticket and planned out how the money would be used. Sure enough, the next day, I checked and I won the lottery! I could not be more excited but I must say I am not shocked because everything contained in The Secret only made sense. Thank you for sharing this knowledge with the world and reminding us of the power we possess!

 


برنده ی بخت آزمایی

سوزان مادر و همسری که نیاز به پول بیشتری داشت


در طول سالهای اخیر در مواجهه با بعضی اتفاقات ناخوشایند دست و پنجه نرم می کردم و سعی می کردم مثبت باقی بمانم. بعد از به دنیا آمدن دومین فرزندم به دلیل تناقض در برنامه ریزی هایم مجبور به ترک کار مورد علاقه ام شدم. شوهرم از کارش متنفر بود و حقوقش به سختی کفاف هزینه های ماهانه ما را می داد.

سپس من فیلم راز را دیدم و شروع به خواندن کتاب راز کردم. بعد شروع به تصویر سازی زندگی که دلم می خواست کردم و تمرین شکرگزاری را آغاز کردم، هم برای چیزهایی که داشتم و هم چیزهایی که می دانستم به آنها خواهم رسید. لیستی از جاهایی که دلم می خواست ببینم و افرادی که می خواهم به آنها کمک کنم، را تهیه کردم. یک بلیط بخت آزمایی خریدیم و برنامه ریختم که پول بدست آمده از آن را چگونه خرج خواهم کرد. با اطمینان کافی روز بعد چک کردم و دیدم بخت آزمایی را برنده شدم. هیجان زده شدم ولی شکه نشدم زیرا هر آنچه در راز بود معقول بود.   

برای به اشتراک گذاشتن این دانش با دنیا تشکر می کنم و اینکه به ما یادآوری کردید که چه قدرت هایی داریم.



 

   Finances       ·  Submitted by: Reginald    ·  Date Posted: Jan 6, 2016


You Are Who You Want To Be!

Reginald

I am an innovative thinker and doer. I love the challenge of life and the victories over life's hurdles

 

I use to suffer from low self esteem as a child leading up to adulthood. I was somewhat shy and standoffish. I use to let opportunities pass me by on a consistent basis. One day in 2007 I was in the mall walking aimlessly around wasting time and stumbled upon a book store. I went in the book store and was lured in by the title of the book The Secret. I picked up the book and began to read and instantly my attention was captured by the details in which this book described peoples stories. I then went home and Googled the books title and to my surprise a video of the book popped up. I looked at the video in aw of what I saw. At this point I was convinced practicing The Secret worked.

I began on my journey to test out The Secret. I often went to the mall and there was never anywhere to park, so instead of getting frustrated I focused on what I wanted, and that was a close parking spot. Sure enough I got a parking spot right in front of the mall. Coincidence I said.

Later I lost my job and had $300 to my name and couldn’t afford to pay rent. My roommate at the time lost his job as well and decided “Lets not pay rent, lets invest to make more money”. The old me would of thought he was crazy and said no, but the reinvented me agreed. In shock, my roommate was surprised at my instant approval since I was usually a “Debbie Downer”. I introduced him to The Secret as well and we both followed it whole heartedly.

My roommate and I decided to plan a party to gather up funds to assure we can pay our rent and have money to reinvest. Later we found a venue and spoke to the manager to book a date for our event. In meeting with the manager he explained that to rent out the venue it would cost $1500. We only had $500 between the two of us. Instead of walking out with our tails between our legs, I explained to the manager that if he would let us hold the date with $300, we would surely pay the rest on the day of the event. Drawn by our passion, he agreed. The event was a success! Over 500 people showed up at $10 a piece, which means we made an astonishing $5000! Minus expenses we walked out with a $3500 profit from an idea and positive thinking. That event changed my life forever.

From that point on I never looked back and stayed thinking positive thoughts and putting them into action. I became one of the top promoters in the state and also found love, a beautiful home and financial stability, all because The Secret.

You can do and be who you want to be in life. You choose your path.

 

 

شما همانی می شوید که می خواهید بشوید

رنالد : من یک متفکر و عملگر خلاق هستم. من عاشق چالشهای زندگی و موفقیت در برابر موانع آن هستم


از زمان بچگی تا بزرگسالی از اعتماد به نفس پایین رنج می کشیدم. خجالتی و کناره گیر بودم و عادت داشتم به فرصتها اجازه بدهم تا با یک مبنای ثابت از کنار من گذر کنند.

در سال 2007 روزی بی هدف در حال پیاده روی در تفرجگاهی بودم که تصادفی به یک کتاب فروشی برخوردم. داخل کتابفروشی شدم  و محو کتابی با عنوان راز شدم. کتاب را برداشتم و شروع به خواندن کردم و توجهم به جزئیات داستانهای مردم در کتاب جلب شد. سپس به خانه رفتم و عنوان کتاب را در گوگل جستجو کردم و وجود  ویدیوی این کتاب مرا سورپرایز کرد. من این ویدئو را تماشا کردم آنجا بود که متقاعد شدم که تمرین بر روی راز جواب خواهد داد. .سفر م را برای آزمایش راز آغاز کردم. من معمولا به تفرجگاهی می رفتم که جا برای پارک پیدا نمی شد، بنابراین به جای ناامید شدن شروع به تمرکز برای یافتن جای پارک کردم و دقیقا یه جای پارک مطابق با آنچه می خواستم روبه روی تفرجگاه گیر آوردم.

کارم را از دست داده بودم و فقط 300 دلار داشتم و از پس اجاره بر نمی آمدم . هم اتاقی من هم همزمان با من کارش را از دست داده بود و گفت بیا بجای پرداخت اجاره پول را سرمایه گذاری کنیم تا پول بیشتری بدست آوریم. خود قدیمی من می گفت او دیوانه شده و نه نباید این کار را بکند ولی خود جدید من موافق بود. از آنجایی که من معمولا یک "افسرده خان" بودم دوستم از موافقت من شوکه شد. من او را با راز آشنا کردم و هردوی ما راز را تمام و کمال از دل و جان دنبال کردیم.

تصمیم گرفتیم مهمانی ترتیب دهیم تا برای اجاره و سرمایه گذاری پول جمع کنیم. سپس مکانی برای برگزاری مهمانی پیدا کردیم و از مدیر آن خواستیم تا تاریخی برای مراسم ما تعیین کند . اجاره 1500 دلار بود، ما دو نفری رویهم، فقط 500 دلار داشتیم. به جای اینکه سرمان را پایین بیندازیم و از همان راهی که آمده بودیم برگردیم، من به او توضیح دادم اگر اجازه بدهد که با 300 دلار مراسممان را اجرا کنیم ، حتما بقیه را روز اجرای مراسم به او پرداخت خواهیم کرد. مدیربا دیدن اشتیاق ما قبول کرد.

مراسم یک موفقیت بود! بیشتر از 500 نفر شرکت کردند و هرکدام 10 دلار پرداختند که این یعنی ما 5000 دلار بدست آوردیم! منهای هزینه ها، از این ایده و تفکر مثبت  3500 دلار سود کردیم. آن اتفاق، زندگی مرا برای همیشه تغییر داد.

از آن زمان به بعد من هرگز به گذشته ام فکر نکردم  و افکار مثبت را پرورش داده و به مرحله عمل رساندم. من یکی از افراد موفق در استان خودم شدم. همچنین به عشق زندگیم، خانه ی زیبا و ثبات مالی  دست یافتم وهمه اینها با راز اتفاق افتاد. شما هم می توانید انجامش دهید و در زندگی همان کسی شوید که می خواهید. شمایید که مسیر را انتخاب می کنید.

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
تبسم دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 19:40 http://tabasomshadi.blogsky.com

چه خوب که قسمتی از کتاب ترجمه کردین و گذاشتین :***
منم دنبال تغییر زندگی ام هستم
نگرش مثبت دارم
و فعلا سعی هم کردم اما ثبت نام توی سایت همسریابی اصلا ایده خوبی نبود. بنابراین فعلا دارم سعی می کنم راه حل دیگه ای پیدا کنم
اما واقعا شکر گذار بودن خیلی موثره :))

عزیزم این ترجمه ی نامه هایی است که مردم به سایت فرستادن. خوشحالم خوشت اومده. نامه های بعدی را در مورد ارتباطات میذارم. اگه راز را نخوندی حتما مطالعه کن عزیزم. شما هم که صد در صد موفق میشی عزیزم چون هر روز داری برای خواسته ات سیگنال مثبت میفرستی. در مورد سایت همسریابی میخوام تو قسمت تماس با وبلاگت مطلب بذارم اگر بدستت رسید بهم خبر بده عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.